موج وبلاگی دوست شهیدت کیه !؟

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سردار ولی الله چراغچی

 

سردار ولی الله چراغچی

 

 رندان تشنه لب را آبی نمی‌دهد کس … گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت 


+ نوشته شـــده در پنج شنبه 92 آبان 30ساعــت ساعت 3:31 عصر تــوسط پریسا چراغچی | نظر بدهید
خاطره ای از سردار ولی الله چراغچی

خاطره

 

شب عملیات بدر توی سنگر با شهید ولی‌الله چراغچی ـ قائم مقام لشکر 5 نصر ـ بودیم.

ایشان مسئول یک طرف پد و من و بزم‌آرا مسئول طرف دیگرش بودیم.

شهید چراغچی می‌گفت: این‌قدر بچه‌ها موقع آمدن، التماس دعا گفته‌اند که از خدا خواسته‌ام این دفعه یا بروم کربلا یا برنگردم.

او توی همین عملیات مجروح شد و بعد از بیست روز به شهادت رسید.

 

منظومه حق را به جهان تا زحلی هست

فریاد هواخواه حسین بن علی هست

آن کشته حق را تو مگو مرده که زنده است

گر از بر ما رفت «ولی» هست، ولی هست

 


+ نوشته شـــده در شنبه 92 آبان 25ساعــت ساعت 8:47 عصر تــوسط پریسا چراغچی | نظر بدهید
خاطره از شهید چراغچی

 

 

یه خاطره


یه روز شهید چراغچـــــــی،فرمانده لشکر، برا سرکشی به واحد تخریب میاد، پشت چادر میرسه

کلی کفش رو میبینه ، ولی سر وصدایی از بچه ها نمیشنوه، به گمان اینکه کسی نیست 

سرش رو که تو چادر میبره ، بچه ها همه سر سفره بودن

در حالی که اشک شوق در چشمانش حلقه زده

زیر لب میگه : هرچند وقت باید یه سری به این بچه های واحدتخریب بزنم !! ... لازمه

برا سرکشی و بازرسی از خودم !!!!! ه



+ نوشته شـــده در یکشنبه 92 آبان 19ساعــت ساعت 7:54 عصر تــوسط پریسا چراغچی | نظر بدهید
جوابم بدهید....


 

لب تشنه ام از سپیده آبم بدهید

جامی ز زلال آفتابم بدهید

من پرسش سوزان حســـــــــــینم یاران

با حنجره عشق جوابم بدهید . . .


+ نوشته شـــده در شنبه 92 آبان 18ساعــت ساعت 2:44 عصر تــوسط زهرا چراغچی | نظر بدهید
وا حسرتا جا مونده ایم از شهدا

 

وا حسرتا

 

ما آمده‌بودیم که مردانه بمیریم

در پیچ و خم جنگ دلیرانه بمیریم

آنجا که جنون حاکم بی‌چون وچرا بود

شوریده و شیدایی و مستانه بمیریم

سخت است در این شهر که در بین رفیقان...

اینگونه پریشان و غریبانه بمیریم

مهلت بده ای عمر نفس گیر که شاید

خونین کفن و شاد، شهیدانه بمیریم


+ نوشته شـــده در پنج شنبه 92 آبان 16ساعــت ساعت 12:43 صبح تــوسط پریسا چراغچی | نظر
ســــــلام بر محرم

 

السلام علیک یا ابا عبدالله

 

 

فرمانده کـــل کـــــائنات است حسـ♥ــین

معنای نماز و صـــــلوات است حسـ♥ــین

ای آنکه بـــــرات کــــربلا مـــی خواهــــی

در دست کرامتش برات است حسـ♥ــین

 



+ نوشته شـــده در دوشنبه 92 آبان 13ساعــت ساعت 6:5 عصر تــوسط پریسا چراغچی | نظر بدهید
من کان لله کان الله له

 

من کان لله کان الله له


برای اینکه خدا لطفش و رحمتش و آمرزشش شامل حال ما باشه باید اخلاص داشته باشیم

و برای اینکه ما اخلاص داشته باشیم سرمایه میخوایم که از همه چیز واجب تره

و برای اینکه از همه چیزمون بگذریم

باید شبانه روز دلمون و وجودمون و همه چیزمون برای خدا باشه انقدر پاک بشیم که خدا کلا ازمون راضی باشه

قدم بر میداریم برای رضای خدا حرف میزنیم برای رضای خدا شعار میدیم

برای رضای خدا میجنگیم برای رضای خدا همه چی و همه چی خواست خدا باشه

که اگر چنین شد پیروزی نزدیکه چه بکشیم و چه کشته شویم

اگر اینچنین باشیم پیروزیم و هیچ ناراحتی نداریم و شکست معنا نداره برای ما 

 


+ نوشته شـــده در دوشنبه 92 آبان 6ساعــت ساعت 1:20 عصر تــوسط پریسا چراغچی | نظر
بی وفــــــــــــا بارون

 

بی


هر وقت که بارون میباره دست رو دلم میذاره

بی وفا بارون جات خالی بود کربلا بارون


+ نوشته شـــده در یکشنبه 92 آبان 5ساعــت ساعت 2:37 عصر تــوسط پریسا چراغچی | نظر
قــــــــــول

 

قول

پــــدر صــورت پسر را بوسید
گـفـــت :
تـــا کی میــخوای بری جبهــه ؟
پســــر خندید گفت :
قــول میدم این دفعه آخـــــرم باشه بابا
پـــدر : قــول دادی هـا...
و پســــــر سر قولش " جــــــان " داد ...


+ نوشته شـــده در یکشنبه 92 آبان 5ساعــت ساعت 2:13 عصر تــوسط پریسا چراغچی | نظر
عشق

 

عشق


عـا شـ♥ـق هم شدے


مثــــــل "زلیخـــا" سمــــج باش...


آنقــــدر رســـوا بازے دربیــــاور...


تــا خــــــــــدا خــودش پــا درمیانے کنــد...!!

 


+ نوشته شـــده در یکشنبه 92 آبان 5ساعــت ساعت 1:46 عصر تــوسط پریسا چراغچی | نظر