موج وبلاگی دوست شهیدت کیه !؟

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شهید علی ماهانی

علی ماهانی

مادر شهید علی آقا ماهانی می گفتند

که از در اتاق که وارد می شدم، ‏از جا نیم خیز می شد . اگر بیست بار هم می رفتم و می آمدم، همین کار را می کرد .

می گفتم : علی جان، ‏مگر من غریبه هستم؟ چرا به خودت زحمت می دهی؟ ‏می گفت :« این دستور خدا است . » ‏

روزی که خانه نبودم و او از جبهه آمده و لباسهای شسته نشده ای را در گوشه حیاط دیده بود .

تشت و آب آورده و با همان لباس ساده بسیجی و دست مجروح و فلج، لباسها را شسته بود .

وقتی رسیدم، دیدم دارد لباسها را روی طناب پهن می کد . چقدر هم تمیز شسته بود !

گفتم : « الهی بمیرم مادر . تو با یک دست چطوری این همه لباس را  شستی ؟» ‏ ‏

گفت : « اگه دو دست هم نداشتم ، ‏باز هم وجدانم قبول نمی کرد من اینجا باشم و تو در زحمت باشی! »

 

و خدا را بپرستید و هیچ چیز را شریک او قرار ندهید و به پدر و مادر نیکى کنید.سوره نساء آیه 36


+ نوشته شـــده در سه شنبه 93 اردیبهشت 16ساعــت ساعت 12:0 صبح تــوسط پریسا چراغچی | نظر بدهید