موج وبلاگی دوست شهیدت کیه !؟

تواضع

اون شب به سنگر ما آمده بود، تا شب را در سنگر بگذراند.

ولی ما او را نمی شناختیم.

هنگام خواب گفتیم:

پتو نداریم برادر!!!!!  گفت:  ایرادی ندارد.

یک برزنت زیر خود انداخت و خوابید.

صبح وقت نماز فرمانده گردانمان آمد و گفت:

« برادر خرازی شما جلو بایستید. »

ما  تازه فهمیدیم او فرمانده لشگر حاج حسین خرازی بود.


و رحمت خدا بر شهداء باد که به ما آموختند چگونه بهتر رفتن را


+ نوشته شـــده در سه شنبه 93 خرداد 20ساعــت ساعت 9:26 عصر تــوسط مریلا چراغچی | نظر