شهیدحسین جوان
گفت بریم پیش آیت الله نجابت برا امدنم به جبهه استخاره بگیره!
تا وارد اتاق شدیم آقا نگاهی به ما انداخت و گفت:جبهه رفتن که استخاره نمیخواد!
حسین اصرار کرد.قرآن را باز کرد داد آقا.
آقا تا آیه رانگاه کرد شروع کردبه لرزیدن،گفت خوش بحالت غرق میشی!
سه ماه بعدوقتی جنازه اش را دیدم،دیدم غرق به خون است!
و رحمت خدا بر شهداء باد که به ما آموختند چگونه بهتر رفتن را
Design By Ashoora.ir & Bi simchiمرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ