موج وبلاگی دوست شهیدت کیه !؟

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خاطره ای از همرزم سردار مهربان

 

ولی الله چراغچی و قالیباف

 

هنوز که هنوز است، نوای دلنشین قرآن های آقا "ولی" در ذهن همه بچه ها هست . 

یک روز که در پاسگاه بزگه به همراه شهید چراغچی و 6 – 7 نفر از بچه های اطلاعات عملیات برای شناسایی رفته بودیم ،

با آقا "ولی" درد دل می کردیم. رفتیم روی پشت بام پاسگاه

، شهید چراغچی بیش از 40 دقیقه قرآن را باز کرده بود و با نوای دلنشین خود قرآن می خواند

؛ بعد همدیگر را در بغل گرفتیم و در آغوش هم گریه می کردیم؛ همینطور با همدیگر درد و دل می کردیم.

 هر چیزی که علاقه داشت آن را در بغل می گرفت و آنقدر در آغوش می گرفت که از زمین جدا می کرد؛

با تمام وجود من را در بغل گرفت و گفت باقر اینجا با هم یک عقد و تعهد برادری محکم ببنیدیم؛

خاطرم است در حاشیه قرآن نیز یادداشتی نوشت و همیشه با همان قرآن جلد سبز رنگ نیز  قرآن می خواند.



+ نوشته شـــده در شنبه 92 آذر 2ساعــت ساعت 5:41 عصر تــوسط پریسا چراغچی | نظر